" آقای کیوسک "























  
                             


یک وقت هایی تمام داشته هایت..تمام منیت هایت تمام دارایی هایت به کیفت خلاصه می شود.به یک کیف پول...نه اینکه بدانید پول پرست هستم نه فقط چیزی را لابه لای چرم هایش جا گذاشتم که با پوست و گوشتم عجین شده..مسخره است.دیگران معمولا عکس های شخصی شان..انگشتری شان..کتاب هایشان را می بوسند من اما روزی هزار بار کیف پولم را!! از وقتی که کیف پولم را بوس می کنم مادرم دایم می گوید : دختر!!اینقدر به پول فکر نکن..خوب نیست آدم انقدر رفیق بند کیف باشد ها..معنوی گرا باش..و او نمیداند که تمام معنویات من..تمام حواس من..تمام نیروهای ماورایی من در این کیف خلاصه میشوند..او نمیداند بتکده من آمون من...خدای مهربان من در همین کیف است!!مگر نه اینکه به هر چه نگاه کرم خدا را در آن دیدم..بگذار راستش را بگویم..آری.!من در این کیفخدایمرا دیدم.و همین روست که سر در گریبان میشوم و با دلی که اگرچه  تویش خیلی غوغاست خیلی جدی و معمولی می گویم : میدانی مادر جان!! این یک کیف پول معمولی نیست!راستش را که بخواهی این را از 8 میلی متری یا هیچ یک از بوتیک های شهر نخریدم..این را سوغات گرفتم.نه از فلان بلاد کفر ..و از دوست قدیمی و صمیمی ام  در سالروز آشَنایی مان.نه! این کیف سفارشی آمده از آن طرف..نه آن طرف آّب..از آن طرف آسمان! از بهشت.اصلا این را خدا فرستاده برای من از خود خود جنات..تمامش برکت است.تمامش..نمیتوانید درک کنید وقتی شب ها می گذارمش زیر بالشم و صبح میبینم که در آغوشش کشیده ام  چه حالی میشوم!!شما شما در کمند نیفتاده و معذورید و تنها من میدانم وقتی روزها که محکم می چسبمش چه حس فوق العاده ایی بر من مستولی می شود.انگار که دست های خدا را گرفته باشی !!احساس امنیت تمام وجودت را پر می کند.و خیلی حالت خوب می شود.من کیفم را با همه پول هایش دوست دارم..با همه پول خردهایش..صبر کنید!! این همه اش نیست...من کیفم را حتی وقتی خالی میشود هم دوست می دارم.همیشه خدا تمام برکتش در ساعت هایم جاری است.اگر بخواهید می توانم یک ساعت آن را به شما قرض دهم تا سرشار شوید از همه انرژی های خوب خوب در جهان..می توانم به امانت نزد شما بگمارمش تا شب ها قبل از خواب با آن سخن بگویید و کلی کیف کنید..کیف من صندوقچه اسرار شماست..نترسید به هیچ کس نمی گوید..باور کنید!!خود من چند بار با آن درد دل کردم..حتی اشک هایم را دید و نفس نفس زدن هایم را...تازه صدای قلبم را هم شنید اما.. اما هیچ وقت به کسی نگفت.. حقا که این کیف زیباترین کیف دنیاست..حتی اگر خالی خالی هم که باشد باز هم می توان با دهان پر گفت :یک وقت هایی تمام داشته هایت..تمام منیت هایت تمام دارایی هایت به کیفت خلاصه می شود.به یک کیف پول...نه اینکه بدانید پول پرست هستم نه فقط چیزی را لابه لای چرم هایش جا گذاشتم که ...

* وقتی تو نمی نویسی به یک جای دنیا بر میخوره!!

*هنوز دارم سعی می کنم بهش یاد بدم موقع دست دادن بلند بشه و بایسته :)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی