" آقای کیوسک "

























هر شب
بعد از همه خستگی ها می شود
چشمها را بست
دست ها را رقصاند
و روی کلیدهای بی گناه هم نوا ضربه های کوچکی زد
و همه چیز را به گردن
سمفونی بی سر و ته روزهای سختی انداخت
که از اولش هم قرار نبود باشند...
و شدند.
بعد باید آرام
سرانگشتان خسته از تحیر را بوسید و خطاب به همه فردای منتظر و سخت تر
تنها نوشت:
من خسته ام،می روم بخوایم
خودتان نقشه بکشید.شب خوش.

س.ب

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی