" آقای کیوسک "






















روزهای هفته هر کدام شگل و رنگ و بوی خودشان را دارند؛ شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده ی توباخانم است: دراز، لاغر، با چشم های ریز بدجنس. یکشنبه ساده و خر است و برای خودش، الکی، آن وسط می چرخد. دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است: متین، موقر، با کت و شلوار خاکستری و عصا. سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زردلیمویی است. چهارشنبه خل است. چاق و چله و بگو بخند است.بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را می دهد. پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد: صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است؛ مثل پدر، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی. رو به غروب، سنگین و دلگیر می شود، پر از دلهره های پراکنده و غصه های بی دلیل و یک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر ( چلوکباب تا خرخره) و نوشتن مشق های لعنتی و گوش دادن به دلی دلی غم انگیز آوازی که از رادیو پخش می شود، و دقیقه شماری برای برگشتن مادر از مهمانی و همه جا قهوه ای تیره، حتی آسمان و درخت ها و هوا. ...                                                                                              "خاطرات پراکنده -گلی ترقی"

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی