سکوت کن.تو هم بیا با من..فکر کن..به یک دوش ولرم،در بهبوهه داغ این زندگی سگی.آرام بگیر.نفس بکش.رها شو.زندگی کن.هیس...گوش کن.همه دنیا ساکت شده است.آرام آرام چشم هایت را ببند.چال روی گونه هایت که طلوع کرد اسمم را صدا کن.دست هایم را محکم بگیر.هیس..هیس..هیس..گوش کن.فقط گوش کن...لبخند بزن...تماشا کن.این منم.من ه خیلی تنهایی که حالا مقابلت لال ایستاده.آینه قدی اتاق بدون پنجره ام را بغل کن تا مرا محکم تر و نزدیک آغوش بگیری..این منم که با تنهایی ام می خوابم.بیدار می شوم.صبحانه می خورم.قهوه دم می کنم به غروب همیشه تکرار پشت ساختمان های بلند واحد های روبه رویی چشم می دوزم و خمیازه کشان و تلوتلو خوران می روم برای دوباره شب بیداری،دوباره استرس،دوباره فکر.دوباره فکر.دوباره فکر.دوباره من در فکر و تو در خواب.من تنهای من بیا..تو هم سکوت کن.دارد صبح می شود.بخواب.