دوزاه سیزده چهارده..چهارده بار تمام این آهنگ مزخرف را پشت سر هم پلی می کنم.با هر کلیک حرصی تر می شوم و آدامسم را محکم تر باد می کنم و می ترکانمش.در تمام مدت به این فکر می کنم که چرا من یک دوست پسری بی افی چیزی ندارم که دستم را بندازم دور گردنش یا احیانا دور کمرش بعد یک لبخند شیش هم بزنم برای عکاس و توی لنز نگاه کنم و دست آخر بگذارمش روی صفحه فی.سسس بوکم و زیرش هم بنویسم"عشق منههههههههه "...نه اینکه حسودی ام شده باشد به آزی ها.نه! فقط دارم فکر می کنم من چی ام از این دختره کوتوله دماغ عملی سیاه سوخته کمتر است که دو ماه یکبار ریلیشن شیپ های خفن(این اصطلاح خفن غلیظ خوانده شود لطفا) می گذارد روی پیجش و ملت را خوشحال می کنداز هنرمندی هایش.آن هم چه ریلیشن شیپ هایی..چه دوست هایی!
خوب که فکر می کنم میبینم این سحر بدبخت راس می گفت آنروز توی راه برگشت خانه که "دقت کردی وقتی تنهایی حتی یک سوسک نر هم نگاهت نمی کنه،ولی وقتی با کسی دوستی از زمین و زمان برات پیشنهاد می باره؟"حالا شده حکایت من....البته قسمت اولش بیش تر مصداق دارد برای من (از بس که آدم روی شانسی هستم)..به سرم میزند خودم یک فکری برای خودم بکنم.اه ه ه ه ه..باز این آهنگ لعنتی تمام شد..از نو پلی اش می کنم و همین که چند ثانیه اولش می گذرد طوریکه انگار خون به مغزم رسیده باشد؛تصمیم می گیرم طی یک اقدام استراتژیک و مثل یک دختر باعرضه خودم برای خودم یک حرکتی بزنم.مردم از بس تنهایی کشیدم.ولنتاین تنها.عید تنها.جمعه تنها.خرید تنها.کافی شاپ تنها.شب تنها.روز تنها. ای درد و تنها ..ای کوفت و تنها....ما هم دل داریم خب.این تنهایی بالاخره باید یک جایی تمام شود یا نه؟بله بله بله.من از همین جا به همه آدم های تنها حق می دهم که خودشان برای تنهایی شان یک کاری بکنند؛حتی دوست پیدا کنند.الان هم اگر شما جزو آن دسته از آدم هایی هستید که تنها نیستید و دارید و برای طرز فکر نویسنده این جملات تاسف می خورید باید بگویم شما خیلی بیجا کردید که اونطوری نگاه می کنید.بیایید یک دو هفته ایی تنها بروید بیرون؛ سه چهار بار تنهایی بروید خرید،یکی دوباری تنهایی بنشینید توی جمع های دونفره ببینم بازهم همینطور اردر می نویسید برای آدم های تنهای بیچاره و ارزشی مابانه رفتار می کنید؟البته به احتمال قوی آن وقت دیگر آلوده این تنهایی شدید و با درصد بالا تا آن موقع به جرگه ما تنهایان دنبال شوهر(یا به عکس...دنبال دوست دختر پیوستیدو نیازی به توجیه و اثبات نیست)بگذریم.انقدر حرف زدم که باز این آهنگ لعنتی تمام شد....خب کجا بودیم!!
آهان.دنبال یافتن دوست پسر..حیله اس ام اس اشتباه فرستادن که کلا منتفی است چون من شماره کسی را که نشناسم را سیو نمی کنم؛یادم هم نمی آید از کسی شماره گرفته باشم که الان بتوانم بهش زنگ بزنم..خب می ماند کانتکت های مذکر توی گوشی ام که طبیعتا آن ها نیز به خودی خود حذف هستند.چون اگر مرد این حرف ها بودند یا به درد من می خوردند الان نه من تنها بودم و نه آن ها..پیشنهاد آخر همین گزینه سایت های همسریابی است که رسما تیر آخر در شرایط موجود محسوب می شود.با یک عالمه بدبختی و کلی هفت خوان سوالات گونه گون با بدبختی توی یکی شان عضو می شوم و روی والم میزنم "برای من پول اهمیتی نداره.اخلاق مهم ه و از این شر ها"..تا می آیم برای هجدهمین بار این آهنگ مزخرف را پلی کنم اولین کامنت روی سایت را میبینم که شماره اش خط ثابت است.زنگ می زنم.چند دقیقه ایی صحبت می کنیم و قرار می گذاریم اس ام اسی با هم بیش تر آشنا شویم.همین که لهجه نداشت و صدایش شبیه این معتادها نبود برای بار اول بدک نبود.
نیم ساعت گذشته و شانزده تا اس ام اس از دوست پسر یافت شده می گذرد.محتوای تمام اس ام اس ها به شرح"من تو را برای ازدواج می خوام/ازت خوشم آمده/شغل پدرت چیه/تاحالا چندتا دوست پسر داشتی/تو هم منو دوست داری؟ و سال تولد" می گذرد.به اس ام اس هفدهم که میرسم ناخودآگاه آدامسم را قورت می دهم و دوباره اس ام اس را می خوانم:
" ejaze midi biam khastegarit ag toam moafegh bashi in hafte miaim"...
آهنگ که تمام می شود پیش خودم فکر می کنم تفریح کردن توی چنین سایت هایی خیلی بیش تر از چیزی که به نظر می رسد شان آدم را پایین می آورد.توی اس ام اس آخر برایش توضیح می دهم که ازش خوشم نیامده و خیلی سریع و شیک برایم بای for ever سند می کند.عضویتم را توی سایت همسریابی لغو می کنم و با خودم فکر می کنم چه قدر راحت آدم ها به خودشان اجازه می دهند اطرافیانشان را اسکل کنند.آهنگ را برای بار آخر پلی می کنم.و صفحه فی.س.سس بوک آزی را میبندم و روی والم میزنم:
"تنهایی سگش شرف دارد به ریلیشن شیپ های تاریخ انقضا دار."چند دقیقه بعد آزی لایکم می کند.