من توی این شرایط که میام پیشتون و کامنت هام ثبت هم نمیشن،چه طور میتونم پست نو بگذارم :(
از بلاگفای ...... عصبانیم..هر شب داره وقت منو میگیره..شیطونه میگه جمع کنم برم پرشین بلاگی چیزی...
+دلم برای کامنت گذاشتن برای وبلاگ هاتون لک میزنه زده..
در همین راستا زدیم توی دهن اونی که نذاره من نظرامو به شما بگم و اینجا براتون می نویسم:ی
(همونطوری که براتون کامنت میذارم می نویسم...)(به ترتیب در لینک ها پیج هاتونو باز می کنم و می نویسم)
خاطرات
یک تبعیدی: ساعت پدربزرگت...منو برد کنار قهوه جوشی که تو بی قرار نگاهش
کردی!!نکنه همکلاسی ها پنج روزه که رفته اند؟؟؟نکنه همه چیز به اون روز
کافی نت و موسی که افتاد زمین برگرده؟نکنه؟
کلنل : نامه هایت را برای ....[چشمک]
گفتگو در تنهایی : نبینم غمت را ریحانه بهشتی...آدم خسته هم که باشد با تو چایی و بهارنارنج را تجربه کند.
ستاره سهیل :این قسم نامه هاتو انقد دوست دارم که...
آقای گوژپشت : فرصت شما به اتمام رسید..کاش به قولتون راجع به پست آخر عمل می کردید...مرد افغانی؟نشنیده دلم یه جوری شد [تشویش]
سوگماد: پک عمیق!!عمیق ه عمیـــــــــــق.. *خوش به حال شما که میتونی بری اونجا :)
افکار پریشان :مهربون..مغرور..ناز..صبور..شیطون..خوتو خیلی دوست داری..یک رنگ..یک دوست خوب :)
پارادوکس های یک انسان :کاش خبرای خوب در راه باشه..من جای تو بودم یک قهوه استثنایی میهمانش می کردم.
رفتم رفتی رفت :دلم خواست بنویسم سلامتی گاو..که میگه ما:) مرسی که حواست به کیوسک هست.
شازده احتجاب :وات هپند؟؟؟؟؟؟؟؟داشتیم؟ قرار بود قوی باشیم.همممم؟
سکوتم
را فریاد میزنم :اعرتاف می کنم به تعداد دوستش دارم هایی که در پست ات به
کار بردی عشق کردم با افکارت..ببین تو همون دخترک مهربونی که میشناختمش
هستی ها!!هنوز همونقدر نازی[گل]
موش آّب کشیده خاکستری:پسرک خیلی می فهمد..و به همین دلیل زود پیر می شود..در سلوک جوانی..نه؟قالب جدیدت رو خیلی بیشتر دوست دارم...و خودت را بیش [بوسه]
الی :برای بعضی ها باید پاک کن جوهری خرید..غلط گیر هم افاقه نمی کند.عسک های خوشگل خوشگل :)
زالزالک: ما هم دوستش داریم..رنگ نویی شد در این آشفته روزگار :]
تک رنگ:آخ انقد حال میکنم از پست ها که جا میفتی خودتو میرسونی..این یه قلمت به خودم رفته..هنوز هم گور بابای دونیا..خودتو عشخه :))
محیا: مهر که مهری به جا نگذاشت..ببینیم آبان چه تحفه ایی میشه../دانلود نشد محیا:( /
امیر انصاری : توجیه ما را که میدانید..:)
عمق آبی دریای واژگون : مدیونی اگه یک موقع پست جدید بنویسی ها.[نیشخند]
آخرین ارسطو: دوست عزیز..پسر همسایه راجع به ای دی اس ال شما می پرسند..چی بهشون بگیم؟
ناگفته های یک عدد من :چرا بی خبر گذاشته بودتت؟؟؟؟صبور باش زنزیباروی..صبـــــــــــــ ور
صلح,عشق,دوستی
: سلام.عرض ادب..احوال شما استاد؟هوا همچنان آنجا خوبه؟یعنی بارون های این
موقع از سال اونجا رو من با دنیا معاوضه نمی کنم ها!!! آخی دلم برای
انیشتین سوخت یه لحظه [تشویش]
بیهوده گوی خموش: انقدر خوشگل توصیف کردی که دلم خواست تجربه اش کنم همین لحظه [گل]
عشق
طوسی یک همراه :من اگرم در همچین شرایطی باشم شماره او..میوه های مورد
علاقه او..زادروز ولادت او رو عاشق خواهم بود..نمی شود..نمی شود منفکش کنم
[تشویش]
انتگرال بانو: خب ما برحسب تغیییرات هزار تا فکر جورواجور میکنیم دختر..ملاحضه کن عامو..قلب ما تضعیف است :ی
تلخک : سلامتی همون عده کم...
اینجا زنی تنها : پاییز شد..نیامدی!
واژه :وحشتناک موافقم.یادآوری خوبی بود.
میرا :لطفا ادامه بده..خانوم کوچولوی من.
قربانی مقدس :اینکه در نوشتن کاستی می کنی منو مور مور میکنه..[عصبانی]
دختر اردیبهشت : میبینی دخترکم؟یعنی همچین آدمایی هستند برخی [عصبانی]
روزهایی
که بر من میرود :آخه لامسب کم منو هوایی کن :ی میدونی چی رو دوست دارم؟این
نگاه خوشگلتو...[چشمک].حاج آقا احیانا بنده رو با الفاظ بر روحش و اینا
منور نفرمودن که از بابت مزاحمت اینجانبان ؟؟ :ی
خیال نقش تو :دیروز که تا داشنگاه زیر بارون پیاده می رفتم یاد تو افتادم :) عکست آشناست...نکنه حیاط دانشگاه ما همونجاست؟؟
یه زن مثه همه :اوخی..لباس کثیف بهار..اوخی..پ :مداد سورمه ایی منم میزنم :) پ: من خود کیانیان رو دوست دارم..فیلسوف ه .
حماقت
دوست داشتنی :ای
خدا!!نوترکا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نوترکای
عزیز!!امیدوارم خوب بشی.. خدای من.نوتریکا ما تازه با هم دوست
شدیم..نه!!!!!!!!!!خواهش می کنم خوب باش.نوتریکا منو نگا...با توام پسر.
نیما : برای گرفتن گل امشب هم بی صبرم :)
امیر :بهش بگو بالا بلند...امیر ها همین رو میگن [چشمک]
اشتباهی :چه قدر خوشحالم تو رو مثل قبل میبینم!!خوبی؟همه چیز روبه راهه؟
کود : ای جانم به اون آدمی که تونسته با تو این کارو بکنه..اصلا در باورم نمی گنجه که کسی جرات چنین کاری رو با سی نا داشته باشه[خنده] من بیشتر از هر چیزی منتظر پشت صفحه ی مونم :)
امید :هنوز تو کف پست آخرتم.تو که نمیخوایی اون عکس و بذار وی پیج ات هان؟؟من نوته های خودتو که از ذهن خودت نشات گرفته رو بیشتر می پسندم.پس به قلم خودت بنویس.[لبخند]
در آستان بلوغ :ای جونم به این کوفته تبریزیه...اممممممم [چشمک]
pedix: آدمیزاده دیگه ...[ناراحت]
بماند : امیدوارم منم جزو این بخشوده شده ها باشم [لبخند]
mr lancer: ازینکه افکار و عقاید خاص خودت رو داری لذت میبرم.این خوبه..خیلی[گل]
هیس!سکوت :بگذار به حال خودش خوش باشد..بعضی ها اینگونه اند؛فکورند.خیلی.اما همین که دو چشمی مثل تو نظاره گرش هستند کلی ارزشمند است..بنویسش..جاودانه کن زیبایی هایش را.
لیلی : با یک وبلاگ جدید موافق لیلی جان [چشمک]
فروغ :تولدت مبارک عزیزکم.[بوسه]
لیلی:برای اینکه دوست خوبی هستی برای اینکه بانوی نمونه ایی هستی باید به خودت ببالی دختر.
زنگی من : کاش یه گلدون نه...یه فنجون شیرکاکائو بود از همین بالا پرتش می کردم کف خیابون :»|
wander at night: یه موزیک ملایم..یه مینیمال شیک..منو میاره پیش تو :]
سایه های شهر شلوغ:تو مهربان ترین دختری هستی که میشناسمش..باور کن.[گل]
+ برای نوتریکا دعا کنید لطفا/سپاس..