فرقی نمی کند آخرین دقایق یک شب شرجی تابستان باشد یا نخستین لحظه های طلوع صبح ملایم بهاری عصر جمعه که بیاید باید یک دل سیر بنشینی پشت میز کارت...و مدام با کلیدهای این کیبرد لعنتی ور بری تا از توی همه سی و دو حرف سخت زبان فارسی تنها دو واژه بیرون بکشی برای توصیف حالی که حتی خودت هم درست نمیدانی چه مرگت است. س.ب+عنوان پست برگرفته از کتابی با همین نام شاهکار Anna Gavalda+یک بازی بدون جینگیل فریون 11.کلیک (+)