یک موقع هایی هست که دلت می خواهد تبخیر شوی زیر هجوم ناملایمات زندگی..
مواقعی پیش می آید که به خاطر اشتباهاتت نمیخواهی با کسی حرف بزنی..
پیش می آید لحظاتی که عصر یک روز جمعه لعنتی وار یاد خاطرات مزخرف یک آدم بیخود بیفتی و عصرت را خراب کند...
همه این ها تداعی کننده یک روز بد هستند..خیلی بد!
اما یک موقع هایی هم هست که به جرم نادانی یک موجود دیگر تمام ساعتت خاکستری می شود..
و جمعه ات را از تو میگیرند..
موجود گستاخی به ساحت یکی از دوستان قدیمی ما جسارت کرده..
برای پی بردن به زشتی فعلش لطفا در این پست کامنتی برای زشتی ایی که دراینــــــــــــــجا ..
مرتکب شده بنویسید..
+آزردگی این دوستم برایم خیلی مهم است.لبخندش را پررنگ کنید با واژه هایتان..لطفا.
+سپاس..