کی گفته عصر ماشینی بد است،هان؟غلط کرده هرکی نوشته دنیای ماشینی فلان است و بهمان.یکی نیست بگوید آخه توی فلان فلان شده که مینشینی انطرف لنگه(ینگه) دنیا بعد تز بادگلو می دهی که دنیای ماشینی باعث ایکس است و ایگریگ و خیر سرت اسم خودت را هم گذاشتی دانشمند،هیچ حواست هست که من و امثال من چه قدر در نبود ماشین و دنیای ماشینی عذاب می کشیم؟نه جانم.نه خبر داری و نه کلا به هیچ جایی ات هست.اصلا من دنیای ماشینی را دوست دارم.اقا جان من این سبک از زندگی را می پسندم به تو چه؟دوری گزینی از فامیل و دوست اشنا و کوچک شدن دغدغه هایم هم به خودم مربوط است.لعنتی اگر آن روز ماشین بود اوضاع انطوری ...
توی دنیای ماشینی هم میشود عشق کرد.می توان بوسید.می شود روی آهن نشست و دست کسی را گرفت.می شود توی تاکسی بود و کسی را بوسید.اصلا می شود دست یک تازه وارد را گرفت و روی بام ایستاد و برایش اوازهای بومی خواند.می شود توی ماشین بود و حس کرد؛چشید،رشد کرد،گر گرفت.اصلا توی این عصر است که میتوان خل خل بازی کرد.
آه لعنتی.انقدر به من نگو "شیطون" تقصیر من نیست.این خاصیت دنیای ماشینی است.اصلا همه اش تقصیر این عصر ماشینی است.که انقدر ادم ها را،سخت بزرگ می کند.نه نه..نه من دیگر عصر ماشینی را دوست ندارم.اگر دنیای ماشینی نبود شاید هرگز اینقدر فاصله ها معنا نداشت.شاید هرگز مسافت ها اینقدر زیاد نمی شد.شاید افتاب آنجا انقدر گرم نبود.شاید هرگز انقدر زود ساعت 17:20 دقیقه نمی شد.نه..نه..حرفم را خط میزنم.من از عصر ماشینی خوشم نمی آید.اصلا کاش در عصر دیگری به دنیا می امدم.کاش در عصر دیگری می دیدمت نه در عصر دیسکو.کاش در جایی دیگر از تاریخ طلوع می کردیم نه در بحران ناباورانه عشق و دروغ.از اول متن هم میخواستم دلم میخواست با تو در فلورانس شام می خوردم ولی این عصر ماشینی تمام افکارم را به هم ریخت.اصلا یادم رفت می خواستم چه بگویم..مممممم..ممم.راستش..راستش..هان.چه طور بگویم.میخواستم بپرسم
بپرسم که..
تو هم عصر ماشینی را مثل من دوست داری؟