" آقای کیوسک "






















این پست دیشب نوشته شده بود و تنها برای دقایقی روی پیج بود..نمیدانستم دوستانی چون شما دارم که انقدر بنده نوازی می کنند.پیشکش همه آنان... +لذت خواندن این پست فقط نصیب کسانی میشه که الان  بیدارند و عشق باز.حذف خواهد شد :) نیمه های شب پرتقال پوست کندن.. این موقع از شب فیلم دیدن.. دقیقا همین تایم دوست پسرت رو خواب کنی و به عصر بارونی دیروز فکر کنی.. که دو نفره صدای بارون رو گوش کردید..که... اون بهت زنگ زد و صدای شر شر بارون تهران رو باهم گوش کردید و بهت گفت که دوستت دارم..و خندید با اون صدای مسحور کنن ده و مردونه اش.. خندید ... . تو هم خندیدی فکر کردن به کیک شکلاتی امروز و  آب بازی توی وسط بخش و خندیدن های بلند بلند و لبخند پیرمردی که بی دلیل بهت خندید و از تاکسی پیاده شد تنها به خاطر اینکه پول خرد نداشت و کرایه اش رو حساب کردی و.. و یاد پدرت افتادن و آخرین باری که بوسیدتت و گفت "دوستت دارم" میتونه بهترین اتفاقاتی باشه که در یک شب دلگیر شهریور می تونه اتفاق بیفته. +شاید تو هیچ وقت اینجا رو نخونی بابا.ولی من امشب دلم برات تنگ شد :)) بوس /

این پست دیشب نوشته شده بود و تنها برای دقایقی روی پیج بود..نمیدانستم دوستانی چون شما دارم که انقدر بنده نوازی می کنند.پیشکش همه آنان...


+لذت خواندن این پست فقط نصیب کسانی میشه که الان  بیدارند و عشق باز.حذف خواهد شد :)

نیمه های شب پرتقال پوست کندن..

این موقع از شب فیلم دیدن..

دقیقا همین تایم دوست پسرت رو خواب کنی و به عصر بارونی دیروز فکر کنی..

که دو نفره صدای بارون رو گوش کردید..که...

اون بهت زنگ زد و صدای شر شر بارون تهران رو باهم گوش کردید

و

بهت گفت که دوستت دارم..و خندید

با اون صدای مسحور کنن ده و مردونه اش..

خندید ... .

تو هم خندیدی

فکر کردن به کیک شکلاتی امروز و 

آب بازی توی وسط بخش

و خندیدن های بلند بلند

و

لبخند پیرمردی که بی دلیل بهت خندید و از تاکسی پیاده شد

تنها به خاطر اینکه پول خرد نداشت و کرایه اش رو حساب کردی

و..

و یاد پدرت افتادن

و آخرین باری که بوسیدتت

و گفت "دوستت دارم"

میتونه بهترین اتفاقاتی باشه که

در یک شب دلگیر شهریور می تونه اتفاق بیفته.


+شاید تو هیچ وقت اینجا رو نخونی بابا.ولی من امشب دلم برات تنگ شد :)) بوس /

    





این پست دیشب نوشته شده بود و تنها برای دقایقی روی پیج بود..نمیدانستم دوستانی چون شما دارم که انقدر بنده نوازی می کنند.پیشکش همه آنان...


+لذت خواندن این پست فقط نصیب کسانی میشه که الان  بیدارند و عشق باز.حذف خواهد شد :)

نیمه های شب پرتقال پوست کندن..

این موقع از شب فیلم دیدن..

دقیقا همین تایم دوست پسرت رو خواب کنی و به عصر بارونی دیروز فکر کنی..

که دو نفره صدای بارون رو گوش کردید..که...

اون بهت زنگ زد و صدای شر شر بارون تهران رو باهم گوش کردید

و

بهت گفت که دوستت دارم..و خندید

با اون صدای مسحور کنن ده و مردونه اش..

خندید ... .

تو هم خندیدی

فکر کردن به کیک شکلاتی امروز و 

آب بازی توی وسط بخش

و خندیدن های بلند بلند

و

لبخند پیرمردی که بی دلیل بهت خندید و از تاکسی پیاده شد

تنها به خاطر اینکه پول خرد نداشت و کرایه اش رو حساب کردی

و..

و یاد پدرت افتادن

و آخرین باری که بوسیدتت

و گفت "دوستت دارم"

میتونه بهترین اتفاقاتی باشه که

در یک شب دلگیر شهریور می تونه اتفاق بیفته.


+شاید تو هیچ وقت اینجا رو نخونی بابا.ولی من امشب دلم برات تنگ شد :)) بوس /

    





وقتی به کسی احتیاج داری..وقتی با تمام وجودت صداش میکنی.وقتی به هزار آِیین و ترفند براش ییغام میفرستی و نمیاد.وقتی انقدر منتظرش میمونی که بیاد و به پشتوانه قولی که داده "نمیذارم کسی اذیتت کنه حتی اگه پ باشه.." وقتی دلت حضور مردانه اش رو..شونه های امن اش رو خواست و نیومد..وقتی دلت ریخت و نبود که آرومت کنه..وقتی دو شب تا صبح تا صبح از استرس مردی و نیومد چون غرورش اجازه نمیده که وقتی بهش گفتی برو دوباره برگرده..وقتی  با صدای بلند گریه کردی و اولین سیگار زندگی ات رو کشیدی.وقتی احساس رعب همه وجودتو گرفت..وقتی دیدی جدی جدی هیچ کس همراه نیست حتی مرد محبوب برنزه ات..اونوقته که تازه یادت میوفته ای وای بر من..اصلا  همون نباشه بهتره.. مرد بودن ادعای بزرگیه که هرگز به من امنیت اش رو نشون ندادی ؛وقتی خیلی بهت نیاز داشتم...و درست در همین شرایط از کسی که انتظارشو نداری چیزی میبنی که یادت میره چه قدر تنهایی..یه وقت هایی میبینی یک کسی همیشه گفته "من باهاتم .." و تو یک عمر ندیدی اش..یک آدم دیگه به غیر از تو..که من یک عمر فکر میکردم دروغ میگه و همیشه پس اش زدم..و همیشه جوابش رو نگفتم چون با تو خوش بودم.. خیلی تلخه که یک غریبه بیاد و نقش تو رو ایفا کنه..این خیلی تلخه.خیلی.تلخه برادر من..تلخه آدم حسابی..تلخه بشر..تلخخخخخ * درد داشتم..و به هیچ جای دنیا بر نخورد آه من! من آهنگ آپلودم رو اینجا براتون میذارم. محبوب ترین نوا برای من در روزهای بیست سالگی ام.عشق کنید وقتی میشنویدش.این آهنگ برای من حکم عسل را دارد. +کامنت های در مورد پست تایید نمیشود مگر در مورد ملودی آپلود شده..البته با اجازه شما :) بعدنوش : درد یعنی سرت به سنگی بخوره که روزی به سینه میزدی..
وقتی به یک چیزی نگاه می کنم تمام فکرمو به خودش مشغول می کنه.وقتی نگاه می کنم انگار تمام اون جسم داره با حجم بی زبانی اش با من حرف میزنه..حرف میزنه و خاطرات اولین ها رو برای من زنده می کنه.بدون اینکه در بزنه وارد اتاق خوابم میشه.هنوز دارم به گلی که اون روز از فرشته برام خریدی نگاه می کنم.کجاست این زیرسیگاری من..؟تو این خونه هیچ آشغالی سر جاش نیست..کوش؟؟؟تو گفتی صورتی یا زرد قناری اش خوشگل تره..ولی من توسی اش رو انتخاب کردم..یا نه گفتی سورمه ایی آره..فکر کنم گفتی سورمه ای اش بیشتر به کیف ات میاد..نمی تونم ذهنمو متمرکز کنم.باز خل بازی هاش گل کرده..مگه با تو نیستم.بیست دقیقه است داری به چیه اون گل مسخره نگاه می کنی؟با تمام قدرت سرش داد میزنم از برو بیرون..وقتی دارم به چیزی فکر می کنم یا در صحنه ایی غرق نگاه شدم دوست ندارم کسی مزاحم افکارم بشه...دلم میخواد خرخره طرفو بجو ام..گفتی ماهگرد دوستی مون هربار  یکی از این گل ها میخریم..من گفتم اون وقت کوله ام پر میشه از گل های پارچه ایی که! بعد با صدای بلند زدیم زیر خنده پخ....وقتی با تلفن صحبت می کنم.وقتی کتاب می خونم وقتی دارم فکر می کنم کسی سمت من نیاد.....کسی منو صدا نکنه..هیچ کسی..عصبانی میشه از اتاق میره بیرون درب رو می کوبه پشت سرش و با صدای بلند تلوزیون نگاه می کنه و چایی اش رو هورت می کشه..اونقدر بلند که فروشنده عصبانی شد خلوت شیک و موزیکال بوتیک اش رو بهم زدیم..بعد از ده دقیقه بازی کردن با گل ها و انتخاب کردن و فکر کردن درباره ست کردنشون با کیف هام تو با لحنی که فقط من میشناختم پشت اون جدیت چه مسخره بازیا و شیطنت هایی نهفته است گفتی: عزیزم!! میخوایی اصلا اون یکی ویترین رو هم نگاه کنی؟ فروشنده در حالیکه خیلی کلافه به نظر میرسید چپ چپ نگاه می کرد و من نمیتونستم جلوی خنده ام رو بگیرم.آخرین بار کی خندیدم ؟چرا یادم نمیاد..!!صدای اخبار هنوز انقدر بلنده که نمی تونم تمرکز کنم تو چه رنگی رو بیشتر دوست داشتی.آمار کشته های زلزله رسید به چند نفر!!خیلی وقته دیگه خندیدن غیر منطقی به نظر میرسه..هنوز دارم به گل توسی که با هم انتخابش کردیم فکر می کنم و به  زیر سیگاری که آخرین بار کجا دیدمش !
دلمان یک سری ملودی های خوشگل خوشگل میخواهد... از هر سلیقه شما یک شاخه گل میخواهم...کد آپلود شده آهنگ هایتان را اینجا بگذارید برای ساختن یک آلبوم ماندگار... من حالا اینجا یک آلبوم زیبا دارم نه از ملودی های شما از تنهایی هاتون که زیر لب با آهنگ و خواننده زمزمه می کنید و لب میزنید :) از اینکه وقت گذاشتید متشکرم..روسفیدمون کردید. یک به یک شونو دانلود کردم که در لحظه هام استشمامشون کنم زیر پوست شب..صداهاتون رسا :)) ممنون برای هدیه های نازتون. + امضاع : رها :0)

دلمان یک سری ملودی های خوشگل خوشگل میخواهد...

از هر سلیقه شما یک شاخه گل میخواهم...کد آپلود شده آهنگ هایتان را اینجا بگذارید برای ساختن یک آلبوم ماندگار...


من حالا اینجا یک آلبوم زیبا دارم نه از ملودی های شما از تنهایی هاتون که زیر لب با آهنگ و خواننده زمزمه می کنید و لب میزنید :) از اینکه وقت گذاشتید متشکرم..روسفیدمون کردید.

یک به یک شونو دانلود کردم که در لحظه هام استشمامشون کنم زیر پوست شب..صداهاتون رسا :)) ممنون برای هدیه های نازتون.

+ امضاع : رها :0)

اگر تمام حس های آدم ها از بین برود ...اگر حس بویاییم نابود شود و دیگر نتوانم موهایت را ببویم ... اگر حس چشاییم نابود شود و دیگر نتوانم طعم لبانت را بچشم .... اگر شنوایی ام را از دست بدهم و دیگر نتوانم صدای زیبایت را بشنوم ... و اگر بینایی ام را از دست بدم و دیگر نتوانم زیباییت را ببینم ... اگر تمام آدما تمام این حس ها را از دست بدهند ....و دیگر کسی نتواند دیگری را تشخیص بدهد.... فاجعه رخ می دهد ولی نه برای من .... من تو را پیدا خواهم کرد.... تمام ژن های بدنم تو را پیدا خواهند کرد .... اورژینالش را حتما بخوانید.. + نویسنده ایی که تمام آرشیوش رو  حفظ ام.

اگر تمام حس های آدم ها از بین برود ...اگر حس بویاییم نابود شود و دیگر نتوانم موهایت را ببویم ... اگر حس چشاییم نابود شود و دیگر نتوانم طعم لبانت را بچشم .... اگر شنوایی ام را از دست بدهم و دیگر نتوانم صدای زیبایت را بشنوم ... و اگر بینایی ام را از دست بدم و دیگر نتوانم زیباییت را ببینم ... اگر تمام آدما تمام این حس ها را از دست بدهند ....و دیگر کسی نتواند دیگری را تشخیص بدهد.... فاجعه رخ می دهد ولی نه برای من .... من تو را پیدا خواهم کرد.... تمام ژن های بدنم تو را پیدا خواهند کرد ....

اورژینالشرا حتما بخوانید..


+ نویسنده ایی که تمام آرشیوش رو  حفظ ام.

خانوم و آقای میم خوش بخت ترین زوج این منظقه هستند.این را همه می گویند..حتی منشی شرکت..با آن همه حسادتهای زنانه و تردید های بی موردش..خودش همیشه برایم تعریف می کند ..خانوم در حالی که از گرما زدگی و چادر و عطش و تابستان و راه خسته است رو به ،آقا می کند و می گوید..وای فکر کنم این بار نوبت من باشد اینجا غش کنم آقا..آقا با دلشوره می پرسد:چرا؟خدانکنه؟!!و خانوم در جواب می گوید: خیلی خسته ام..ضعف دارم...و همان طور پریشان آقا در حالی که کمی مضطرب باشد و تظاهر به استیبل بودن کمی مهربان می گوید..خب من میرم تو اون اتاق شما تو دفتر من استراحت کنید..خانوم قند در دلش آبّ می شود و این بار خوشحالتر به کار کردن ادامه می دهد..خانوم و آقای میم موجودات جذابی هستند.همه اش برای هم غش و ضعف می روند.به لحاظ استایل و سبک شناسی های زنانه هیچ یک ایده آل های کافی را ندارند برای  این حد از احساسات...ولی بین خودشان خدا پنهان است.آن قدر همدیگر را دوست دارند که چند وقت پیش موقع سقط جنین خانوم واو آقا و خانوم میم کلی حسرت آن طفل را خورند و با اینکه سونوگرافی های سیار خانوم های همکار گفته اند بچه دار نمی شوند اما باز هم همدیگر را دوست دارند.من با آن ها غذا خوردم.آن ها مذهبی هستند و احتمالا هیچ گاه نفهمیدند رها آن روز روزه نبود و باز هم برای افطار ماندنش اصرار کردند.یک میز ساده با دلستر لیمو و یک بشقاب سبزی..خانوم و آقای میم عاشقانه برای هم غذا سرو می کردند و من از این همه علاقمندی حس خوبی پیدا می کردم.خانوم میم خیلی گرسنه بود اما بدون همسرش غذا نخورد..آقای میم هم با یک شیطنتی خانوم میم را سر میز یواشکی نگاه می کرد که می شد به خیلی از اسرار درون چشم هایشان پی برد..خانوم میم از چشم هایش احساس امنیت پیدا بود و این برای یک زن یعنی بالاترین قدرت!!میدانید یک وقت هایی هست که یک چیزهایی هرچند هم ساده آن قدر جذبت می کند که یادت می رود دنیای خاکستری ات را..یادت می رود تنهایی ات را..یک موقع هایی یک صحنه آنقدر گریبان گیرت می کند که می گویی زندگی به رنج کشیدنش می ارزد..یک جاهایی آنقدر حالت خوب میشود که می آیی پست می نویسی: خانوم و آقای میم خوش بخت ترین زوج این منظقه هستند.این را همه می گویند..حتی منشی شرکت..با آن همه حسادتهای زنانه و تردید های بی موردش...همیشه برایم تعریف می کند .. +نمیدونم هنوز بک گراند گوشی ات همینه یا نه اما وقتی تو نمی نویسی به به جای دنیا بر میخوره...