" آقای کیوسک "






















از بین تمام صداهای جهان من صدای تو را دوست می دارم. خیلی فکر کردم.اینکه چرا باید..؟چرا تو؟ راستش را بخواهی من نه آن هیکل متفاوت تو از مرد ایده آل توی ذهنم  و نه حتی عقاید خشک و خاص ات  را در متافیزیک می پسندم.از آن قد قد کردن هایت وقتی داری نظراتت را به خوردم می دهی هم هیچ خوشم نمی آید .اصلا من از رفتارهایت  خیلی وقت ها کلافه هم میشوم.از سگ شدنت وقتی پیش همکار هایت جوابم را می دهی.از سرسری بله گفتن هایت وقتی بی حوصله ایی..از شوخی رد کردن هایت توی جدی ترین قسمت حرف هایمان..از اینکه اسمم را صدا نمی زنی،بدم می آید.درست است مثل خیلی از خانم های اطراف تو اهل کتاب و موسیقی و فیلم نیستم و از نوشتن هیچ چیز نمی دانم اما از زنانگی احساس که دارم.من درباره سطحی ترین اتفاقات زندگی ام هم باید با تو مشورت کنم.حتی درباره درصد ساپورتم.من هیچ ادعایی نمی توانم جلوی آدمی مثل تو داشته باشم.از کل دارندگی ها و برازندگی هایت هم فقط یکی دوتا چیز است که مور مورم می کند.از آن مورمورهای خوبی که احساس می کنم سرم مال خودم نیست.مثلا وقتی تو شعر می خوانی.مثلا وقتی یکهویی وسط تند تند حرف زدن هایم اسمم را آرام صدا می کنی.مثلا اینکه مست نکرده از یک اتفاق خوب کاری خوشحال خوشحال به من زنگ میزنی،آه این لحظه ها وحشی ام می کنی مرد.دلم می خواهد همان جا تلفن را بگذارم زمین و محکم بغلت کنم.صدای تو خوب است.صدای تو خوب است.صدای تو خوب است.میدانستی؟دیشب هرچه توی فکرهایم خواستم با دست هایت تصویر بسازم نتوانستم،توی تاریکی فولدر عکس هایت را دید زدم بعد تا خواستم از کتف های مردانه ات چیزی در ذهنم تجسم کنم نشد.حتی از آن سبیل هایت هم چیزی نصیبم نشد.در عوض تا دلت بخواهد با صدایت بازی کردم.بازی ها کردم مرد.درست برعکس تو من توی این یک مورد قوی ترم.صور خیال من توی صدا آنچنان تقویت شده اند که می توانند تنهایی به اندازه هزار اسب بخار انرژی تولید کنند برای مغز خیالبافم.اصلا  یک جهان است و سبیل های تو .اصلا یک عالم است و صدای تو..صدای تو خوب است.صدای تو خوب است.صدای تو خوب است.مرد داری دیوانه ام می کنی گوشی را بردار. می خواهی خیال بافی کنی.می خواهی دور شوی.میخواهی بزکوهی شوی.میخواهی جواب تلفن ندهی.میخواهی سرسنگین رفتار کنی..اصلا هر عکس العملی که دوست داری نشان بده.فقط این پست را با صدای قشنگت بخوان لعنتی...صدای تو برای من خوب است..صدای تو. خوب که فکرش را می کنم میبینم نه مثل خیلی از پسرهای پاورلیفتینگ کار روی هیکلت وقت میذاری.نه برای دل بردن از من وقت زیادی صرف می کنی.و این شرایط را بدتر می کند برای باور اینکه تو بشوی همان صدای توی سرم!! دست پختت را هم که تا نخورم نمی توانم خوب بودنش را قبول کنم.می توانم؟فقط یک چیزی است که لعنتی وار مرا به سمت تو می کشاند.صدای خوب تو بی انصاف.صدای خوب تو با آن خش مردانه و دوست داشتنی ات.حالا می شود صدایت را یک شبی به من قرض بدهی آقای الف؟ +چه اتفاقی قشنگ باشد مثل بازگشتن دوست عزیزم زیتای ملکی؟

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی