" آقای کیوسک "






















بگذارید اعتراف کنم..بگذارید به شما بگویم رها این روزها خوش حال است.احساس می کند خوشبخت ترین دختر روی زمین شده است.شده است فرشته کوچولویی که همه اش بی دلیل می خندد.رها..این دختر ساکت و سر به زیر این روزها بدجوری هواس پرت شده و به قول پدر سر و گوشش می جنبد (بین خودمان باشد..سر جنبیدن  تنها صحبت یک لحظه اش است)..باید ببینیدش تا باور کنید..این رها است ها..همان دختری است که با یک کف دست نان و چند برگ کاهو از صبحانه قناعت می کرد حالا کجایید که ببینید که تمام میز را سر  می کشد..و مامان به زور سر کلاس می فرستدش..همان دختری که تمام لباس هایش نو می ماند حالا هر روز یک دست لباس خوش رنگ با رنگ روبان سرش ست می کند..همان دختری که تمام مسیر را هنذفری در گوش هیچ چیز از مسیر را نمی فهمید حالا تمام لوازم آرایشی ها و فروشگاه ها را دنبال می کند..کلی ذوق دارد برای خرید.برای زندگی..برای خندیدن..رها این روزها سر به هوا شده اصلا حواسش پرت شده به آنبالا بالا ها..رها عوض شده..چه اتفاقی افتاده؟چه شوری در او متولد شده که این چنین گونه هایش سرخ شده؟چه شده که یک آن به خودش آمد و دید که با حوصله روی صندلی میز توالت اش نشسته و روی ناخن هایش را رنگ های خوشگل خوشگل میزند..روی ابروهایش وقت می گذارد و همین که خود را در آینه می یابد بی اختیار لبخند میزند..خیلی سرخوش شده..یادش میرود درب تاکسی را ببندد.امروز آقای راننده محکم و بلند بوق زد که: خانوم کرایه ما..خانوم!!و رها سرخ تر شد که یادش رفته کرایه مسیر را بپردازد..همه اش برای خودش رنگ به رنگ شال و تی شرت و تاپ های خوش رنگ می خرد..همه اش دوست دارد در خانه مرتب و تمیز باشد..یادت می آید؟یادتان هست؟روزهایی که رها همه اش زلف هایش روی صورتش می چکید و چشم هایش پیدا نبود و سرش لابه لای کتاب هایش؟رها حالا دیدنی شده!!نیستید که ببینید چه دم اسبی خوشگلی از بالا می بندد و همه اش با خودش راه میرود و می خواند"زلف بر یاد نده تا ندهی بر بادم" بعد نخودی می خندد..و در دلش به خود می گوید: ای ..ای..ای..ای..ای :)) مادر رها خوشحال است خیلی خوشحال..همه اش قربان صدقه این خلق مهربان رها میرود..و گویی دایم با چشم هایش می پرسد : آیا دختر خل شده؟ چه قدر تغییرات فاحش!!! نمیداند که رها روی زمین نیست..مهربان مادر رها نمیداند که او یک عالم دیگری است..رها این روزها حالش خیلی خوب است.حتی پسرپچه 11 ساله ایی هم که همیشه برای تست می آمد پیش رها دیروز اعتراف کرد که: خاله چه قدر خوش اخلاق شدی!!..راستش را که بخواهید خودش هم نمیداند چه طور انقدر میتواند عوض شده باشد که همه بر خوش رویی اش صحه بگذارند!! آن هم در سخت ترین روزهای زندگی اش!! رها..رها..چه طور بگویم..رها..همه اش احساس می کند که زندگی خیلی زیباست..رها فکر می کند که دنیا خیلی خیلی با او مهربان شده..این رها است که فکر می کند  این روزها خوش حال است.احساس می کند خوشبخت ترین دختر روی زمین شده است.شده است فرشته کوچولویی که همه اش بی دلیل می خندد.رها..این دختر ساکت و سر به زیر این روزها بدجوری هواس پرت شده و به قول پدر سر و گوشش می جنبد (بین خودمان باشد..سر جنبیدن  تنها صحبت یک لحظه اش است)..باید ببینیدش تا باور کنید..بگذارید اعتراف کنم زها خوش بخت ترین بانوی روی زمین است!!

* خدایا!! با شما اساسا کارها دارد رها!! مرسی 
*آمدم تا خوشحالی وصف ناشدنی ام را با شما تقسیم کنم..خداوند حال همه شما را به کند :)
* این پست از آن پست هایی بود که خیلی دوست داشتم از همین رو کژ نوشتم.ببخشید اگر اذیت می شوید..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی